آنيسا آنيسا ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

پرسه

كارهاي جديد آنيسا خانوم

آنيسا ديگه كم كم داره به يه رقاص حرفه اي تبديل ميشه من و باباش هم به اين نتيجه رسيدم حالا كه آقاي محمد خرداديان دنبال جانشين مي گرده بد نيست آنيسا را معرفي كنيم . (فكر كنم خيلي مستعده) اين روزها كاملاٌ حرفه اي شدي و در كابينت رو خودت به خوبي باز مي كني و هرچه تو كابينت هست مي ريزي بيرون قبلاٌ اين كار رو با ميز توالت انجام مي دادي روزي صدبار وسايل مي ريختي بيرون و ما جمعش مي كرديم . يكي از علايق ديگرت هم رفتن توي يخچال فريز هست تا در يخچال رو باز ميكم خودت رو مي رسوني . ولي ماماني چرا حرف نمي زني   مي گم بگو مامان                   ...
19 آبان 1390

تدارك تولد

سلام عزيز دل مامان امروز پنج شنبه 19 آبان 1390 هست ما قرار شده تولد يكسالگيت هفته ديگه روز عيد غدير (سه شنبه) برگزار كنيم در حال حاضر داريم فكر كنيم چي كار كنيم شام چي بديم و ... البته يه تصميماتي هم گرفتيم عزيزم . يه لباس خوشگل هم مامان برات خريده يه النگوي خوشگل هم مامان و بابا برات خريدن داريم سعي مي كنيم فوت كردن و بهت ياد بديم . اميدوارم همه كارها به خوبي انجام بشه راستي يه اتفاق مهم كه تو ماه آبان افتاده اين هست كه بعد از سالها حداقل 15 سال اولين برف در ماه آبان باريده و چون توي اين چندين سال اخير هميشه اولين برف آذر ماه يا دي ماه مي باريده (البته در تهران) خلاصه  امروز هم كه دارم اين مطالب رو برات مي نويسم كوهها پوشيده از ب...
19 آبان 1390

آنیسا و مسافرتهاش

آنيسا عزيز تا امروز يعني 5/8/90 سه بار شمال رفتي يك بار هم زنجان . دفعه اول در 4 ماهگي رفتيم دهكده ساحلي انزلي و ماسوله با سانيار و مامان و باباش در تاريخ 14 فروردن 1390 . دفعه دوم مرداد ماه تو تعطيلات عيد فطر رفتيم آستارا پيش پرهام و پريا اون موقع عزيز من 9 ماهش بود و دفعه سوم در 26 مهر ماه 90 رفتيم دوباره دهكده ساحلي و ماسوله با مامان بزرگ و بابابزرگ عمو و عمه ها يه بار هم كه حول وحوش خرداد ماه رفتيم زنجان . قربونت بره مامان الان تولدت نزديك تو فكرم كه چي كار بايد بكنم تا يه تولد خوب براي عروسكم بگيرم    در ضمن شديداٌ پذيراي نظرات شما دوستان هستم ...
5 آبان 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرسه می باشد